جدول جو
جدول جو

معنی واپس خزیدن - جستجوی لغت در جدول جو

واپس خزیدن
(غَ مَ نِ تَ)
عقب رفتن. کنار رفتن:
برگرفت آن آسیا سنگ و بزد
بر مگس تا آن مگس واپس خزد.
مولوی.
بعد از آنت جان احمد لب گزد
جبرئیل از بیم تو واپس خزد.
مولوی.
رجوع به واپس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ مَ تَ)
خریدن فروختۀ خود را
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
عقب کشیدن:
گفت پا واپس کشیدی تو چرا
پای را واپس مکش پیش اندر آ.
مولوی.
و رجوع به واپس رفتن شود
لغت نامه دهخدا
(رَ رَ)
خناس. (ترجمان القرآن). بازخزنده. رجوع به واپس خزیدن شود
لغت نامه دهخدا
(وُ بَ)
واپس خزیدن. خزیدن بعقب:
برگرفت آن آن آسیاسنگ و بزد
بر مگس تا آن مگس واپس خزد.
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پس خزیدن
تصویر پس خزیدن
بعقب خزیدن واپس خزیدن
فرهنگ لغت هوشیار